اول دفتر
بنام خداوند جان وخرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنما
خداوند کیوان و گردان سپهر فروزنده ی ماه و ناهید و مهر
ز نام ونشان و گمان برتر است نگارنده ی برشده پیکرست
توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر سخن گاه نیست ز هستی مر اندیشه را راه نیست
خوب اول دفتر را با نام پروردگار گیتی آغاز کردم چون هر کاری را با نام او باید شروع کرد تا به سرانجام برسد و شایسته بود این کار به فرهنگ خودمان انجام شود و چون ما ایرانیا با چکامه ( شعر ) بیشتر پیوند خوردیم و مسایل روزمره مان همیشه چکامه ( شعر ) سرو کار دارد پس بهتر بود همین کار را انجام دهم و از آنجایی که استاد سخن در زبان آفرین فردوسی بود و ایران وایرانی و زبان فارسی به آن شخص خیلی مدیون بود پس من این کلام را از او اقتباس کردم .
خود فردوسی این شعر را از ایرانیان باستان و در واقع خودمان گرفته که ایرانیان به آفریننده جهان اهورا مزدا می گفتند که اهورا به چم ( معنی ) هستی بخش بزرگ و مزدا به چم دانا است و می بینیم حکیم فردوسی هم به چه قشنگی این را بکار برده است. البته من در بخش های بعدی بان بیشتر می پردازم.
شما به خداوند هستی بخش بزرگ و دانا می سپارم . التماس دعا