چکامه هایی از کسروی در زمینه ی ایران ( ایران ۹)
بنام یزدان پاک
و سلام بر دوستان گرامی
کجا می توانم زتو برکنم دل
که دل کندن از زادگاه هست مشکل
مرا برد طوفان موج حوادث
شدم تا که یک لحظه از خویش غافل
برون می رود از دلش مهر میهن
به مال جهان هر کسی گشت مایل
به عشق کسی جز وطن دل نبندی
اگر بشنوی پند مردان عاقل
بپرهیز از غیر و بیگانه خویی
که شهدش بود همچو زهر هلاهل
**********************************
ای وطن ای یار دلارام من
بی رخ تونیست دل آرام من
هست شبنم با تو فروزان چو صبح
پرتو تو جلوه ایام من
***************
ای ایران هماره عزت تو بر دوام باد
چون آفتاب سایه تومستدام باد
هر کس پاس بندگیت را بجان خرید
در بارگاه امن تو او را مقام باد
****************************************
پرچم ایران بمانی برقرار و سرافراز
بر فراز قله های کشور ایران به ناز
ای سپید و سرخ و سبز ای کشور ایران زمین
تا بود دنیا بمانی جاودان در اهتراز
*************************************
خوشا خاک ایران مینو سرشت
که باشد دلاویزتر از بهشت
نه تنها دلاویز و خوب و نکوست
که برتر ز هر شهر تاریخ اوست
ز دوران پیشین که در شهر ری
بجا مانده آثار کاوس کی
چو با فر و شوکت هم آغوش گشت