چکامه هایی از فردوسی ( در زمینه ی ایران 10 )


نترسم از دشمن که این عار ماست


خدای دو گیتی مددکار ماست


هنر نزد ایرانیان است و بس


شیر ژیان را ندهند به کس


دریغ است که ایران ویران شود


کنام شیران و پلنگان شود


***********************************


چو ایران نباشد تن من مباد


بدین بوم بر زنده یک تن مباد


همه جای ایران سرای من است


چو نیک و بدش از برای من است


همه سر به سر تن به کشتن دهیم


به از آنکه کشور به دشمن دهیم


****************************

 

دیده ام را ای خدا پر کن ز اشک

اشک را دریا کن و بر حسد و رشک

دشمنان میهنم را کور کن

کشورم را از تجاوز دور کن

مهر خاکم رابنه در عمق دل

تا ببارد پیشرفت این خاک و گل

***********************************************


بیا تا جهان را به بد نسپریم

به کوشش همه دست نیکی بریم

نباشد همی نیک و بد پایدار

همان به که نیکی بود یادگار

همان گنج دینار و کاخ باند

نخواهد بدن مر تورا سودمند

سخن ماند از تو همی یادگار

سخن را چنین خوار مایه مدار
**************************************


از آن پس نمیرم که من زنده ام

که تخم سخن را پراکنده ام

هر آن کس که دارد هش ورای دین

پس از مرگ بر من کند آفرین

بسی رنج بردم در این سال سی

ایرانی زنده کردم بدین پارسی

تو این را دروغ و فسانه مدان

به یکسان روش در زمانه مدان

از و هر چه اندر خورد با خرد

دگر بر ره رمز و معنی برد

***************************************

 


پنج چکامه ( شعر ) بالا از شاهنامه اثر بزرگ و جاوید حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از شاعران نامدار جهانی نوشته شده است

شاهنامه اثر ملی ما ایرانیان است شایسته است به آن ارج نهیم تا در دنیا از عزت وافری برخوردار گردیم


درود بر او که ایرانیان را زنده کرد