میراث گذشتگان

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر

یادگاری که در این گنبد دوار بماند

                                                                 حافط شیرازی

بی‏شک انسان با شناختی که از شالوده و هویت خویش در ابعاد مختلف به دست می‏آورد می‏تواند موقعیت خویش را در هستی بیابد و بداند که در کجای جهان ایستاده است و از چه سکویی هستی را مخاطب خویش قرار می‏دهد. این شناخت جز با مراجعه به میراثی که گذشتگان برای ما به یادگار گذاشته‏اند میسر نخواهد شد، یادگاری که وجود ما در ادامه آن شکل گرفته است. و چه میراثی از گذشتگان به جای مانده است جز آن که در قالبی هنری و زیبا ارائه نشده باشد، یا بنایی باشکوه است که با هنر معماری برافراشته شده است و یا تابلویی خوش نقش که نقاشی چیره دست آن را به تصویر کشیده است یا شعری شکوهمند که بر زبان نجوای شاعری آسمانی به ترنم نشسته است و یا متنی پیراسته و زیبا که بر قلم نویسنده‏ای توانمند جاری شده است. و در این میان به میراث گران سنگ فرهنگ و هنر ایران اسلامی که نظر می‏اندازیم می‏بینیم قریب به اتفاق این میراث در قالب‏های ادبی اعم از نظم و نثر به دست ما رسیده است. به گونه‏ای که بدون شناخت آنها ما هویت خویش را گم خواهیم کرد و به شناخت روشنی از خویش دست نخواهیم یافت. بر این اساس ما به معرفی و ارائه آثار برتر نظم و نثر فارسی در این بخش پرداخته‏ایم تا به فراخور و مجال این برنامه گامی در این مسیر برداشته باشیم.