اختلاف لهجه ملیت نزاید بهر کس
این چکامه را برای آن دسته از کسانی که کوس جدایی را سر داده اند می نویسم که سروده استاد سید محمد حسین شهریار که خود آذربایجانی است باشد که باعث توبه آنها شود ولی توبه گرگ مرگ است
روز جانبازیست ای بیچاره آذربایجان
سر تو باشی در میان هر جا که آمد پای جان...
ای که دور از دامن مهر تو نالد جان من
چون شکسته بال مرغی در هوای آشیان..
تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو
پور ایرانند و پاک آیین نژاد آریان
اختلاف لهجه ملیت نزاید بهر کس
ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نه ای
صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان !
بیکس است ایران . به حرف ناکسان از ره مرو
جان به قربان تو ای جانانه آذبایجان....
با خطی برجسته در تاریخ ایران نقش بست
همت والای سردار مهین ستارخان
این همان تبریز کامثال خیابانی در او
جان برافشاندند بر شمع وطن پروانه سان...
این همان تبریز کز خون جوانانش هنوز
لاله گون بینی همی رود ارس. دشت مغان.....
فقط ایران