علوم دروغین یونان

 

چون در شبه جزیره عربی به زبان تازی آثار علمی قدیم نبود این طور دعوی شده است که علومی که در ایران متداول بوده از یونان است. ولی در عرف مورخان عصر عباسیان یونانیان مردمی هستند که از بابل که زادگاه مانی است به طرف مغرب مهاجرت کرده اند . جوان و جاهل و جوانمرد همه از لقبهایی است که فرق مانوی برخود می گذاشتند. در این عصر مطالبی راجع به اقتباس علوم از یونان و ترقی علوم در بغداد نوشته شده که قابل بررسی و انتقاد است .
زیرا که این پیشرفت چند ساله ی بغداد در علوم کمتر از فتوح برق آسای اسکندر گجستیگ نیست. مامون هفتمین خلیفه س عباسی است و بعد از برادرش امین بیست سال خلافت کرده و در سال 218 هجری مرده است یک شب مامون ارسطو را در خواب می بیند و در این خواب متوجه یونان و علوم آنجا می شود پس از اینکه از خواب بیدار شد دانشمندانی را به دربار امپراطور بیزانس می فرستد تا اینکه برای او کتابهای هندسه و نجوم و ... بیاورند .
هنوز چند سال از آوردن نسکهای ریاضی از بیزانس نگذشته بود که ابوموسی خوارزمی معلم مامون از برکت آن کتابها علم جبر را که اصلن در یونانی سابقه و نام نداشته اختراع کرد و ارقام هندسی را که یونانیان هرگز به استعمال آن پی نبرده بودند در کتاب خود به کار برد.در هین دوره مامون که در سراسر آن از بیست سال تجاوز نمی کند در بغداد رصدخانه ساختند و رصد کردند و زیج نوشتند و یک درجه از دایره ی عظیمه ی زمین را با دقت اندازه گرفتند!
این اخبار بیشتر از یک قرن بعد از مامون نوشته شده است راویان این اخبار گمان کردند کتاب هندسه را تا از بیزانس آوردند و ترجمه کردند فورا عده ای از ریاضی دانان و منجم و مهندس مثل مور و ملخ از حاشیه ی آن سر بیرون آوردند و در همان دولت بیست ساله ی عصر مامون این همه کارهای شگفت آور را انجام دادند !   
نمی دانیم مترجمان عصر مامون از کجا «جیومتری » یونانی را هندسه ترجمه کردند اند و این اصطلاح از کجا پیدا شده است. از معنی کلمه ی هندسه که از دو جزو ترکیب شده می توان به چگونگی پیدایش این علم پی برد.
در عصر بیزانس رفتن عیسویان برای تحصیل علوم به قسطنطنیه از هر نقطه ی اروپا اشکالی نداشت نمی دانیم چرا طلاب علوم پیش از اینکه به کتب علمی عربی و فارسی دست پیدا کنند به قسطنطنیه نرفتند تا از آن همه علوم و افکار عالی یونانی استفاده نمایند ؟
اولین ترجمه ی هندسه ی اقلیدس از عربی به لاتین در اوایل قرن دوازدهم میلادی انجام گرفته است . یک نفر انگلیسی از اهل باث که خود را به لباس طلاب مسلمانان در آورده بود از اسژانیا نسخه ای از این کتاب را به دست آورد تا این اوقات نسخه ی یونانی کتاب هندسه در اروژا وجود خارجی نداشته است می گویند نسخه ی یونانی آن بعدها ژیدا شده است راستی کتاب سازان و تجار عثیقه که هنرنمایی آنها را خود اروپاییان نوشته اند هر جا نقصی مشاهده شده به خوبی رفع کرده اند.
راجع به کلمه ی « مجستی » و « مجست » و نسک ( کتاب ) مجستی از قدیم اختلافی دیده می شود. با در نظر گرفتن اختلاف و رسیدگی به حساب رصدهایی که در آن نسک یاد شده به این نتیجه می رسیم که کتاب مجستی ۳۷۲ سال خورشیدی کامل از آنچه تصور شده تاریخ تالیفش پایین تر است. یعنی این کتاب مربوط به بطلیموس منجم که گفته اند در قرن دوم میلادی می زیسته نیست و نسخه ی اصلی یونانی آن وجود نداشته است.
مسعودی در التنبیه و الاشراف به این اختلاف توجه داشته و عصر بطلیموس را با حساب خودش معین کرده است که در حدود چهار قرن پیشتر است.
در دورانهای قدیم ژیشرفتهای علمی محدود بوده است تنها علمی که پیشرفت شایان کرده بود نجوم و ریاضیات و جفرافی و نقشه کشی و کشتیرانی است. حال ببینیم که یونانیان در این رشته ها چه پیشرفتهایی کرده بودند که ملل دیگر از  آنها  اقتباس  کرده اند.بنابر فقره ی دوم از کتاب اول هردوتطول سال قمری و خورشیدی را که دو موضوع مقدماتی برای نجوم است نمی دانستند. همچنین یونانیان برای انواع و اقسام ماهها و سالهای قمری و خورشیدی که در نجوم احتیاج به آنها پیدا می شود اسم اصطلاح نداشتند. جای شگفت است که اصطلاحات ذیل که اساسی ترین اصطلاحات مقدماتی نجوم است از زبان یونانی نیست .
(sinus      cisinus   tangent , ...  )

در نجوم و احکام آن به دوقسم عددنویسی و چندین علامت قراردادی احتیاج داریم.یونانیان هیچیک از این دو قسم عدد نویسی را نمی دانستند و علامت قرار دادی برای نوشتن تقویمهای رقمی نداشتند و نیز جای شگفت است که این اعداد بزرگتر از ده هزار در یونانی نام ندارند.
چون برخی از اصطلاحات را چند قرن اخیر از عربی و فارسی نقل کرده اند در نقل معنی اشتباهاتی خنده آور رخ داده است زیرا که معانی اصلی کلمات را نمی دانستند . نخستین گام دانش مثلثات این است : اگر چوبی را در سطح افقی به حالت عمودی نصب کنیم از آن چوب و شعاع آفتاب و سایه ی چوب مثلثی پیدا می شود.از مقایسه ی چوب با سایه ی دیواری می توان ارتفاع دیوار را بدون اینکه نیازی به بالا رفتن از آن و آویزان کردن شاغول باشد پیدا کرد جیب معرب چیب یا چوب است و در علم مثلثات مقصود چوبی است که در آفتاب روی سطح افقی نصب کنند. مترجمین به لاتین گمان کرده اند که این کلمه عربی است و آن را سینوس یعنی گودال ترجمه کرده اند که اصلن با معنی رابطه ای ندارد و حتا در عربی هم جیب به چم ( معنی ) گودال نیست.
 همچنین تیغ را که مقصود در اینجا شعاع آفتاب است و در عربی به غلط قاطع یعنی شمشیر ترجمه کرده اند مرمین لاتینی بدون توجه به معنی کلمه قاطع عربی را سکانت ترجمه نموده که این هم با معنی رابطه ای ندارد.
اصطلاح شوم را که سایه باشد به عربی ظل ترجمه کرده اند که درست است ولی مترجمین لاتینی سایه را از مصدر ساییدن گرفته و تانژانت در مقابل آن گذاشتند.
باری بزرگترین شاهکارهای علم ریاضی که گفته از یونان است همانا جدول ضرب فیثاغورث حکیم است که حاصل ضرب اعداد را از یک تا نه در آن ثبت کرده است ولی اخیرا می گویند که این جدول قرنها پیش از آن حکیم وجود داشته است و راستی جای تاسف است.
در اوایل قرن پانزدهم میلادی یک نفر کشیش بیزانسی برای آموختن علم نجوم به ایران آمده است از شرحی که نوشته میزان معلومات یونانیان در قرن چهاردهم و اوایل قرن پانزدهم معلوم است ماز اطلاعات ناچیز این شخص در شش قرن پیش می توانیم معلوم کنیم که علوم ریاضی و نجوم در یونان چه اندازه پیشرفت داشته است.
(Louis  H. Gray Medieval Greek refrences To The avestan calendar 1904)
دانش منطق یا لژیک را به ارسطو نسبت داده اند ارسطو کتابی به نام لژیک ندارد.کتاب منسوب به او به نام اورگانون است نه لژیک . ما شخصا و همچنین به توسط دیگران در اروپا و ایرام مکرر از اهل فن پرسیده ایم که چرا و از چه عصری اورگانون ارسطو به نام لژیک نامیده شده است ؟ ولی تاکنون جوابی نشنیده ایم . از برخی اصطلاحات منطق عربی که در یونانی سابقه ندارد معلوم است که تالیف نسکهای این علم در عربی از قرن دهم میلادی قدیمیتر نیست.حقیقت اینست که کلمه ی منطق معرب است و مربوط به نطق نیست و این علم اساسا دستور تفکر و بیان معنی بوده و چون اصول اصلی آن با زبان عربی که نقص فنی در ادای معنی با الفاظ دارد موافق در نمی آید آن را به این  وصرت در آورده اند و به ارسطو نسبت داده اند تا در مقابل علوم قدیمیتر جای خالی نداشته باشند و اذهان جویندگان را از توجه به اهمیت ارتباط فکر با زبان به سوی منطق و زبان بازی و جدل و مغالطه بکشانند .باری با آنچه با کمال اختصار گذشت معلوم است که لژیک ترجمه است نه بر عکس .