سخنی با پان ترک ها
بیایید از تاریخ پند بگیریم ما همه جنگ ایران و عراق را خوب بخاطر داریم زیاد تاریخش از زمان حال دور نمی باشد نخست صدام حسین به ایران حمله کرد او که داعیه نژاد عرب نژاد برتر را داشت و مشس پان عربیسم را تبلیغ می کرد و می گفت من سردار قادسیه هستم و تبلیغات زیادی هم در این زمینه که خوزستان عربند و باید جدا شود و به عراق برگردد قبل از آغاز جنگ در بوق و کرنا این شعار ( بی اندیشه ) را تبلیغ می کرد و برخی از عربهای بی فکر (درخوزستان 50% عرب و بقیه لر و فارس هستند ) را هم گول زده بود ولی وقتی بهایران حمله کرد و قسمتهای از مناطق عرب نشین خوزستان را تصرف کرد ورق برگشت دیگر شاهد بقیه ماجرا هستید که چه فجایع انسانی که سربازان عراقی سر هم نژادشان آوردند و بی ناموس بازیها و کشتار خود عربهای خوزستان هم فروگذار نبودند مردها را می کشتند و زنها را ... باز یاد آور می شوم از تاریخ پند بگیرید البته نه عراق و نه هیچ کشور دیگری نمی تواند با ایران بجنگد آن جنگ ایران و عراق هم به دلیل انقلاب باعث شد که ایران در آغاز جنگ یکمی مشکل پیدا کند وگرنه که کل تازیان در برابر ایران یارای مقاومت را ندارند مطمین باشید که ترکیه برای شما دلسوز نیست تنها دنبال منافع خودش است و لازم باشد از شما پله درست می کند و بالا می رود و شما را در زیرش پایین می کند ای بسا هندو ترک همزبان ای بسا دو ترک چون بیگانگان همدلی خود یک زبان دیگر است همدلی از همزبانی خوشتر است پس از حمله عراق به ایران ( به قول دکتر چمران عراق تنها توانسته بود جاهای بدون سکنه را بگیرد و پیشروی کند) شاهد آن بودیم تمام قومهای ایرانی دست در دست همدیگر دادند از آذری فارس و لر گیلک و کرد و بلوچ در زیر یک پرچم جنگیدند و با دوستی و مروت که بین همه این عزیزان برقرار بود توانستند دشمنان را از ایران خارج کرده و دوباره امنیت را به خوزستان بیاورند البته ایرانیان همیشه در طول تاریخ با هم بودن و طبق چامه بالا نگذاشتند تا حد توان هیچ دشمنی به ایران پا گذارد ( البته ایران همیشه فراز و نشیب زیاد داشته ) به طور نمونه می توان به جنگ ایران و عثمانی اشاره نمود که خودتان بهتر از من می دانید هر حال انچه شرط بلاغ است با تو می گویم خواه از سخنم پند گیر خواه ملال در پایان چامه ای از شهریار را در زیر می آورم که خود آذری بود این چکامه را برای آن دسته از کسانی که کوس جدایی را سر داده اند می نویسم که سروده استاد سید محمد حسین شهریار که خود آذربایجانی است باشد که باعث توبه آنها شود ولی توبه گرگ مرگ است روز جانبازیست ای بیچاره آذربایجان سر تو باشی در میان هر جا که آمد پای جان... ای که دور از دامن مهر تو نالد جان من چون شکسته بال مرغی در هوای آشیان.. تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو پور ایرانند و پاک آیین نژاد آریان اختلاف لهجه ملیت نزاید بهر کس ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نه ای صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان ! بیکس است ایران . به حرف ناکسان از ره مرو جان به قربان تو ای جانانه آذبایجان.... با خطی برجسته در تاریخ ایران نقش بست همت والای سردار مهین ستارخان این همان تبریز کامثال خیابانی در او جان برافشاندند بر شمع وطن پروانه سان... این همان تبریز کز خون جوانانش هنوز لاله گون بینی همی رود ارس. دشت مغان..... فقط ایران پایان بدرود.