سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تونل نمکی چهرآباد زنجان مدفن۱۷۰۰سال تاری

۴مرد نمکی؛ شگفتی مومیایی ایرانی
کارشناسان باستان شناسی با بررسی تعدادی لباس، چند قطعه سفال و یک تکه حصیر که در اطراف جسد 2 پیدا شده، مرگ دو جسد را یک زمان اعلام کردند، اگرچه این دو تفاوت های زیادی با هم داشتند
000555.jpg
وقتی۱۷۰۰سال قبل 4مرد وارد یک تونل نمکی در حوالی چهرآباد زنجان شدند، فکر نمی کردند که قرن ها بعد به عنوان یکی از کشفیات باستان شناسی نام مردان نمکی روی آنها گذاشته شود.
بعد از 1700سال هنوز بخش هایی از این طناب پوسیده که زمانی 4انسان وحشت زده را به یکدیگر پیوند داده بود، باقی مانده است. هر۴ مرد به فاصله۱۰سال کشف  شدند و آخرین آنها چندسال قبل توسط باستان شناسان پیدا شد. این مردان به ترتیب کشف شدن مردان نمکی۱ ، 2، 3 و۴ نام گرفتند. به همراه این مومیایی های نمکی تعدادی ابراز آلات و لوازم شخصی هم پیدا شده است. بررسی های انجام شده توسط دانشگاه آکسفورد نشان می دهد که این مردان متعلق به دوره ساسانی هستند.
مرد نمکی۴
طبق آخرین بررسی های صورت گرفته روی مرد نمکی،۴ احتمال می رود که این جسد متعلق به یک نوجوان با قد حدود۱۶۵ تا۱۷۰ سانتیمتر باشد.
ابوالفضل عالی مسئول مطالعات مجموعه چهرآباد درباره یافته های اخیر مرد نمکی می گوید: بعد از خاکبرداری و پاکسازی جسد، علاوه بر شناسایی خنجر فلزی که نوک آن از سرغلاف بیرون زده است، دو کوزه کوچک سفالی هم پیدا شده که احتمالا محتوی روغنی به عنوان ماده سوختی برای روشنایی بوده است.
مومیایی شامل سر و ساق و پای سمت چپ آن است. این مومیایی ها بر خلاف مومیایی های مصر باستان تقریبا سالم مانده به طوری که حتی چهره فرد به وضوح مشخص است.
سر که بخشی از شانه و استخوان ترقوه چپ آن را به همراه دارد، دارای مو و ریش بلند است. موها به جز ابرو که قهوه ای تیره است به رنگ سفید و زرد هستند.
سمت راست صورت دچار آسیب شدید شده و از بین رفته اما سمت چپ صورت سالم مانده است.
درون گوش چپ، گوشواره ای به شکل حلقه طلایی وجود دارد.
ساق پای مرد نمکی که درون چکمه قرار گرفته است از زانو تا قوزک فقط استخوانی و کف آن دارای بافت نرم است. همراه این مرد 3قبضه چاقو با دسته هایی از جنس شاخ حیوان، گوش پاک کن از جنس نقره، شلوارک از جنس پشم، بالاپوش پشمی با طرح های ساده هندسی به رنگ قرمز و قهوه  ای بوده است.
قلاب سنگ، سنگ ساب، تکه هایی از سفال که قبلا به صورت یک ظرف سفالین بوده هم از ابزارآلات دیگر این مرد نمکی است.
مرد نمکی۳
این مرد نمکی حین یک عملیات اضطراری کاوش با تعدادی شیشه فلزی با دسته چوبی کشف شد. وجود ابزار کار و یک پیه سوز سفالی در کنار استخوان های این مرد احتمال دیگری را در ذهن باستان شناسان به وجود آورد.
شباهت بین این ابزار و ابزار به دست آمده از سلطانیه زنجان این احتمال را در ذهن تداعی کرد که شاید این مرد با 3 مرد دیگر ارتباطی نداشته و کارگر معدن در دوره اسلامی بوده باشد.
مرد نمکی 1 و 2
دی ماه سال 1373 جمجمه مردی 35 ساله با موهای انبوه سفید و یک گوشواره طلا در گوش راست، از میان چنگک ماشین خاکبرداری پیدا شد. ساق پا میان یک چکمه چرمی، شلوارک و سه خنجر با گوش پاک کنی نقره، همه آن چیزی بود که جمجمه را از سالیان دور همراهی کرده است. طبق گزارش میراث خبر، این جسد، مرد نمکی 1 نام گرفت و بعد از بررسی های گوناگون روی تک تک جوارح و اشیای متعلقه، به موزه ملی ایران منتقل شد.
۱۰ سال بعد در همان معدن، کارگران به جسدی برخورد کردند. آنان نمی دانستند که همراه این جسد، 10 سال پیش از خاک بیرون آورده شده است. دومین جسد در فاصله 30 متری از مرد نمکی اول پیدا شده بود. بررسی های مقدماتی قدمت این جسد را هم 1700 سال تخمین زد.
اسکلت کشف شده، 185 سانتیمتر قد دارد؛ مردی 40 ساله با انگشت های خمیده که خبر از مرگ دردناک او می دهد.کارشناسان باستان شناسی با بررسی تعدادی لباس، چند قطعه سفال و یک تکه حصیر که در اطراف جسد 2 پیدا شده، مرگ دو جسد را یک زمان اعلام کردند، اگرچه این دو تفاوت های زیادی با هم داشتند.
امیر الهی، کارشناس باستان شناسی می گوید: تفاوت در نوع پوشش این دو نشان دهنده اختلاف طبقاتی میان آنهاست.
جسد دوم، مرد نمکی 2 نام گرفت و راهی تالار مردان چهرآباد در موزه رختشویخانه زنجان شد. صدها کیلومتر دورتر از مرد شماره 1، جلال کوچ مشکی، کارشناس ژنتیک وقتی از وجود مردان نمکی با خبر شد، به خاطر علاقه مندی که به تشخیص ژنی مردان نمکی داشت، بخشی از استخوان دنده، بافت نرم بدن و مقداری از موی سر این جسد را مورد بررسی ژنتیک قرار داد.
هیچ بیماری خاصی در این فرد مشاهده نشد، اما آنچه که اهمیت دارد شناخت بخشی از ساختمان ژنی یک جسد تاریخی است که در ایران برای اولین بار تجربه شد
 

ولادت خواجه نصیر الدین طوسی

در سال ۵۹۷ هجری قمری در چنین روزی یکی از نخبگان ایران و ادب پارسی بدنیا آمد.

خواجه نصیر الدین طوسی در یازدهم جمادی الاول سال 597 ه ق دیده به جهان گشود . نامش را محمد گذاردند و بعدها به القابی نظیر نصیر الدین ، محقق طوسی ، استاد البشر و خواجه شهرت یافت . وی پس از فراگیری مقدمات علوم در شهر طوس ، در نزد نورالدین علی بن محمد شیعی به فراگیری علوم مختلف پرداخت . محمد در شهر طوس به نزد استادش نصیر الدین عبد الله بن حمزه لباس مقدس عالمان دین را به تن کرد و بعدها توانست کتاب قانون ابن سینا را نزد قطب الدین مصری شافعی بیاموزد . وی پس از آن به ری شتافت و با دانشوران بزرگی چون میثم بن علی میثم بحرانی محشور شد . او سپس به عراق رفت و در آنجا به تکمیل یافته های علمی خود پرداخت . پس از آنکه اسماعیلیان به عنوان فرقه ای موثر و سیاسی فعالیت خود را در قلاع مختلف ایران آغاز نمودند ، خواجه را به سوی خویش خواندند . نصیر الدین طوسی حدود 26 سال در قلاع اسماعیلیه به سر برد و در این دوران لحظه ای از تلاش های علمی خویش بازننشست . او در این مدت کتاب هایی چون شرح اشارت ابن سینا ، تحریر اقلیدس ، تولی و تبری و اخلاق ناصری را به رشته تحریر در آورد . خواجه همچنین پس از آنکه هلاکو خان مغول تاج و تخت اسماعیلیلان را برچید ، با تدبیر و درایت عالمانه اش توانست از به آتش کشیده شدن کتابخانه بزرگ حسن صباح در قلعه الموت به دست مغولان جلوگیری نماید . او در سال 656 ه ق رصد خانه مراغه را تاسیس کرد و همچنین دست به تجهیز کتابخانه این رصدخانه عظیم زد . خواجه در دوران تدریس خود شاگردان بسیاری را نیز تربیت کرد که از میان آنها می توان به علامه حلی ، قطب الدین شیرازی ، ابراهیم حموی جوینی ، اثیر الدین اومانی و مجد الدین طوسی اشاره کرد . خواجه عظیم الشان در علوم مختلف دوران خود در صدر علما قرار داشت . وی در ریاضیات ، فلسفه ، کلام ، اخلاق و ادبیات از سرآمدان دهر بود و دوست و دشمن بر این امر اذعان داشتند . غیر از کتبی که از آن یاد شد ، وی کتب مختلفی را به رشته تحریر در آورد که از میان آنها می توان به قواعد العقاید ، اوصاف الاشراف ، تحریر اقلیدس ، تحریر مجسطی ، اساس الاقتباس ، زیج ایلخانی ، اثبات الجواهر ، اثبات اللوح المحفوظ ، اشکال الکرویه ، شرح اصول کافی ، رساله ای در کلیات طب و تجرید الهندسه اشاره کرد . آن عالم ربانی سرانجام در چنین روزی در سال 673 ه ق پس ا زعمری تلاش در جهت احیای علوم و معارف اسلامی دیده از جهان فروبست .

 


ایرانی در راه افتخاری دیگر

 

بنام خداوند جان و خرد

دیروز ۱۸ خرداد ۱۳۸۴ خورشیدی ایرانیان باز  افتخاری جدید را بوجود آوردند

تیم فوتبال ایران با بحرین بازی داشت و ایران توانست اون بازی را با نتیجه ۱ بر صفر بر حریف نا چیز خود به پیروزی برساند و  شکست ۴ سال پیش را جبران کند و از این تازیان بیشرم انتقام خود را بگیرد و چه بلایی بر سر بازیکنان تیم ملی در ۴ سال پیش آوردند و ایران توانست از آنها انتقام بگیرد و چه شکوهی بود ایران به جام جهانی آلمان صعود کرد و هفتاد میلیون ایرانی را خوشحال کردند و همه شاهد شادی این مردم عزیز در جای جای این سرزمین گرامی بودیم پاینده باد این سرزمین اهورایی ایران.

ایران


وضو به عطر گل یاس                     نماز آزادی بپاست

قاصدکا اذون بگین                      وقت نماز عاشقاست

قسم به سرزمین پارس                  میهن ما کعبه ماست

سجده ما خاک وطن                        قبله ما خلیج فارس

قبله همون خانه ماست                    خانه اجدادی ماست

آب وضو دریای خزر                           قبله ما خلیج فارس

سرباز گمنام وطن                   ای چکمه پوش بت شکن

گرد و غبار از تن بشوی                رخت عزا از تن بکن

 

جاوید ایران عزیز ما بدرود

 


ابوریحان بیرونی دانشمند پارسی

ابوریحان بیرونی دانشمند پارسی

ابوریحان بیرونی

محمد بن احمد بیرونی در سال 362 ه.ق ، بیرون از شهر خوارزم ، چشم به جهان گشود و بدین جهت به « بیرونی » معروف گشت . وی سالهای اولیه عمر خود را در خوارزم گذراند و سپس چند سالی را در دربار ابوالمعالی قابوس بن وشمگیر سپری کرد  .

زمانی که سلطان محمود غزنوی ، خوارزم را تصرف کرد ، در صدد قتل او برآمد اما به شفاعت درباریان از کشتن وی منصرف شد  و او را با خود به غزنین برد . در سفر محمود به هندوستان ، ابوریحان همراه او بود و در هند چون با دانشمندان آن دیار ، معاشرت داشت زبان « سانسکریت » را آموخت و منابع مورد نیاز خود را برای تألیف کتاب " ماللهند " جمع آوری نمود .

ابوریحان با ابوعلی سینا هم عصر بوده و با وی درباره مسائل علمی مناظره داشته است .

وی ریاضیدان ، منجم ، جغرافیدان ، فیلسوف و جهانگرد معروف ایرانی و پارسی است که یکی از بزرگترین دانشمندان جهان به شمار می رود .

ابوریحان تألیفات بسیاری در نجوم ، هیئت ، منطق و حکمت دارد . از جمله تألیفات او " قانون مسعودی " در نجوم و جغرافیا و " آثار الباقیه " در تاریخ ، آداب و عادات ملل است.

بیرونی در سال 440 ه.ق در سن 77 سالگی در شهر غزنین چشم از جهان فرو بست .
 

چنین نقل می کنند که در واپسین ساعات عمر او شخصی به دیدنش آمد ، ابوریحان در بستر بیماری پاسخ مسئله ای علمی را از وی پرسید ؛ اطرافیان که از کار او متعجب شده بودند او را از بحث علمی برحذر داشتند ،  ابوریحان در پاسخ چنین گفت: "  آیا پاسخ این سوال را بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانسته بمیرم ؟ "  ...

 

۱ ـ ابو ریحان بیرونی

اثر پرویز شهریاری

 

۲ ـ ابو ریحان بیرونی خوارزمی: دانشمندی با

۳ ـ اندیشه سده بیستمی در  یک هزار سال پیس

اثر: مانوئل مانوگیان

 

۴ ـ Biruni: Encyclopedia Britannica

 

 ۵ ـ درباره زبان خوارزمی

 


فارابی ستارگان ادب فارسی ۱

 

"ابونصر فارابی"

محمد بن محمد، از پاراب، فاراب ماوراء النهر، در کناره سیر دریا ( رود سیحون ) بود. در سال 259 ه متولد شد ، پدرش از سرداران سپاه سامانیان و از نژاد ایرانی بود. فارابی از ماوراء النهر به قصد تحصیل علوم به بغداد رفت و در محضر " ابو بشر متی بن یونس القنائی " ، استاد بزرگ منطق و حکمت حاضر شد و سپس از استادی "یوحنا نام " منسوب به شهر حران، که از تربیت شدگان حوزه علمی مرو بود قسمتی از منطق و علوم فلسفی را فرا گرفت ، همه کتب ارسطو را مطالعه کرد و بر معانی آنها واقف شد ، پس از بغداد به مصر و از آنجا به شام رفت .

اهمیت فارابی بیشتر در شرحهای او بر آثار ارسطو خاصه بر منطقیات معلم اول است، چون با کارهای او منطق ارسطو به بهترین وجه به مسلمین شناسانده شد. او را تالی معلم اول یعنی ارسطو دانسته و "المعلم الثانی" لقب داده اند . اما فعالیت علمی او در این حد نماند بلکه خود نیز آثار مهمی ابداع کرد که بخش بزرگی از آن در دست و بسیاری تاکنون طبع و به زبانهای مختلف ترجمه شده که از آنجمله می توان به : " رسالة فی مبادی آرا اهل المدینة الفاضلة " حاوی نظریه فارابی در اخلاق است و " الجمع بین رایی الحکیمین افلاطون الالهی و ارسطو " را نام برد که فارابی در آن کوشیده است تا اصول عقاید افلاطون و ارسطو را با هم وفق دهد ، اغراض ما بعد الطبیعة که شرح و تحریر روشنی است از کتاب " الحروف " ارسطو در ما بعد الطبیعة ، " فصوص الحکم " ، " عیون المسائل " ، " احصاء العلوم " و چندین کتاب و رساله دیگر . به فارابی اشعاری را به فارسی نسبت داده اند که این رباعی از جمله آنهاست  :

اسرار وجود خام و ناپخته بماند 

                                                و آن گوهر بس شریف ناسفته بماند

هر کس به دلیل عقل چیزی گفتست     

                                                آن نکته که اصل بود ناگفته بماند

 

کتاب فارابی در علم موسیقی همواره به عنوان مهمترین کتاب دیرین فن محسوب می شود ، این کتاب چند بار به طبع رسیده و ترجمه یی از آن نیز به زبان فرانسوی منتشر شده است.

فارابی مانند همه دانشمندانی همطراز خود که  عنوان فیلسوف داشته اند در اغلب علوم زمان خود صاحب تصانیفی بوده است . اطلاعات وی در ریاضیات و موسیقی خوب ولی در طب و طبیعیات متوسط بوده است . روش فلسفی او را باید در حقیقت یک روش نو افلاطونی اسلامی نامید.

اثر فارابی در حکمای بعد از او بسیار بوده چنانکه هرگاه سخن از حکمت مشاء یا به طور اعم فلسفه در تمدن اسلامی به میان آمده  است او و ابن سینا به عنوان دو فرد شاخص از میان مسلمین و در کنار هم و همراه افلاطون و ارسطو ذکر شده اند.

 


هنر در عهد ساسانیان

 

 

 

 هنر ایران در روزگار ساسانیان معجونی است از جلوه های هنر شرقی قدیم و وارث تمدن های هخامنشی و اشکانی. در عهد ساسانیان هنر ایرانی به اوج پیشرفت خود رسید و  این هنرها را بر اساس سنن محلی شکل داد. در این دوره برای تزئینات کاخ ها و ابنیه ها از عوامل مختلفی چون موزائیک کاری، نقاشی روی دیوار، گچ بری و نقش برجسته استفاده می شد که هر یک از تجلیات خاص عهد ساسانی محسوب می شدند. همچنین هنر گچ کاری و گچ بری اهمیت زیادی یافت. هنرمندان آن روزگار دیوارهای آجری و سنگی را با لایه ای از گچ می پوشاندند و گاه آنها را تزئین  می کردند. در بعضی مواقع نیز هنرمندان از قطعات گچ بری شده قاب می ساختند و به تعداد زیاد، قطعاتی شبیه هم به وجود می آوردند.

نقوش این گچبری ها عبارت بودند از نقوش مختلف گیاهی، حیوانی، انسانی و نقوش هندسی و گاه تصویر و صحنه ای از شکارگاه که بقایایی از این آثار باقی مانده است .

نقش برجسته های این دوره نیز بسیار حائز اهمیت است که تعداد زیادی از آنها در مرکز اصلی این سلسله یعنی استان فارسی واقع شده اند و برخی نیز در مناطق دیگر از جمله سلمان و طاق بستان کرمانشاه وجود دارند.

بزرگترین نقش برجسته ساسانی در فیروز آباد است صحنه ای از پیروزی اردشیر اول را بر آخرین پادشاه اشکانی نشان می دهد.

 

 

آنچه در مورد نقش برجسته ساسانی تازگی دارد بزرگی و وسعت و همچنین تعداد زیاد آنها است. بسیاری از این نقش برجسته ها بر دو مضمون عمده محدود می شوند که هر دو نیز از دوره اردشیر اول متداول شده اند، یکی اعطای مقام شاهی از جانب یک مقام ربانی است که عمدتاً اهورامزدا را  در  بر می گیرد و دیگر صحنه ای از پیروزی شاه بر دشمنانش. در نقش برجسته های طاق بستان صحنه هایی از شکار خوک وحشی نیز مشاهده می شود. نقش برحسته های طاق بستان تصاویر و شواهدی گویا از نحوه زندگی و آیین های درباری می باشند که لوازم و وسایل مورد استفاده آن روزگار و حتی نوع لباس و نقش و نگارهای پارچه و زیور آلات به دقیق ترین وجه به نمایش درآمده اند.

 

 

قالی بافی از دیگر جلوه های هنری مهم عهد ساسانیان است که در این دوره رواج زیادی داشته است.

فرش بهارستان در کاخ تیسفون که با نخهای ابریشمی و  زرین و سیمین بافته و با هزاران قطعه جواهر مرصّع می باشد نقطه عطف هنر قالی بافی آن دوره و اوجه هنر قالی بافی در ایران باستان به شمار می رود. نقوش و قالی های این دوره مملو از تصاویر انتزاعی و هندسی از گل و گیاه و حیوانات و پرندگان است. از مضامین عمده این بافته ها ، نقش باغ و صحنه های شکار است و ظاهراً قالی های باغ نما آنقدر محبوب و مورد علاقه شاهان بود که حتی باغ ها را به تقلید از آنها آرایش می کرده اند.

بافت پارچه های ابریشمی نیز در این دوره رواج فراوان یافت و این بیشتر از آن ناشی می شد که ایران بر سر راه چین (بزرگترین تهیه کننده ابریشم) و روم (بزرگترین مصرف کننده آن) قرار داشت و مسیر انتقال ابریشم که بعدها به جاده ابریشم معروف شد از ایران می گذشت. هنر فلز کاری و ساخت لوازم تزئینی فلزی نیز در روزگار ساسانیان رونق داشت و در آثار فلزی این دوره همچون بشقاب، جام، گلدان و زیور آلات-  نقوش مشابهی از صحنه های شکار، جلوس شاه، اعطای منصب و همچون تصاویر زیبایی از پرندگان، گلها و حیات افسانه ای مشاهده می شود. نقاشی از دیگر هنرهای مهم این عصر است؛ به ویژه که مانی آن را توسعه فراوانی بخشید. طلا کاری، برنز کاری، شیشه سازی، حکاکی روی سنگ و نگین های نقاشی دار و سکه سازی از دیگر شاخه های مهم هنر ساسانی می باشند که جملگی اوج درخشندگی هنر ایران در این عهد را به نمایش می گذارند. هنر ساسانی در طی 400 سال حکومت شاهان این سلسله جلوه ای از وحدت را در عین تنوع و کثرت آن پدید آورد. در این هنر گرچه عناصر هنرهای دیگر کشورها و حتی هنر رومی به چشم می خورد اما هویت مستقل آن حفظ شده است. از این روست که می توان انسجام و همگونی آشکاری را در تمامی آثار این دوره مشاهده کرد.

منابع :

1-      گیر شمن، رمان: ایران از آغاز اسلام، ترجمه محمود معین ، تهران ، علمی و فرهنگی 1346

2-      دبلیو، ر، فریه: هنرهای ایران، تهران، فروزان، 1374

3-      گشایش، فرهاد: تاریه هنر ایران و جهان بخش وقایع نگاری تاریخ)، تهران، عفاف، 1378)

 


هنر در عهد اشکانیان

 

از هنر این دوره اطلاعات زیادی در دست نیست و آثار مکشوفه به دلیل در دسترس نبودن معیارهای معتبر تاریخ گذاری، کمتر راهگشا هستند با این حال اندک آثار موجود ، حاکی از رهایی تدریجی هنر این دوره از تأثیر هنرهای یونانی و رومی است. در دوره ی اشکانیان هنر ایران تا حدودی ملهم و متأثر از سنت های پیشین خود بود. با این حال این هنر کاملاً ایرانی به شمار می رفت و اگر چه از نظر تکنیک و موضوع تا حدی دچار انحطاط شده بود ولی صبغه ی ملی خود را حفظ کرده بود. هنرمندان این عهد به اقتضای زمان، کم کم آثار هنر، یونانی را که محصول حکومت اسکندر گجستیک ( ملعون )  و جانشینان او بود از خاطره ها زدودند و هنری نو و ایرانی به وجود آوردند. از جلوه های مهم هنری این عهد ، هنر گچبری را می توان نام برد که رواج بسیاری داشت و نقوش آن تلفیقی از سبک یونانی و هخامنشی است. بهترین آثار هنری گچبری این عهد بر روی دیوارهای مکشوف در آشور، اوروک (در عراق) و کوچه خواجه (در سیستان) یافت شده است. رونق هنر گچبری بیشتر به سبب وفور گچ معدنی و سهولت کار با آن بوده که رغبت بیشتری در استفاده از این روش تزئینی را سبب می گشته است. در آن روزگار ملاط گچ به سهولت بر دیوار کشیده می شد و به سرعت خود را می گرفت و سفت می شد لذا هنرمندان اشکانی به سرعت و سهولت می توانستند سطح وسیعی را با نقش و نگاره های زنجیره ای بپوشانند. رواج این نوع نقوش تکرار شونده را برخی مرتبط با نقوش مشابهی می دانند که در بافته های ایلیاتی پارتیان چادر نشین مشاهده می شود.

در دوره ی اشکانی صنایع دستی نیز ترقی کرد و این خود عامل مهمی در تجارت و بازرگانی با بنادر سوریه و فینیقیه بود. یکی از عمده ترین کالاهای صادراتی زمان اشکانیان، بافته های پارچه ای بود که به نقش ها و تصاویر مقتبس از نقوش اساطیر ایرانی و یونانی مزین بود. برخی از این پارچه ها نیز با پولک های نقره و نخهای زری و نقوش زرین تزئین می شد.

سنگ تراشی ها و مجسمه های کوچکی که از گل ِ پخته  شکل گرفته اند و مجسمه های مفرغی که از جنس عاج و به نحو ناشیانه و زمخت ساخته شده اند، نمونه هایی از آثار این دوره محسوب می گردند. کوزه های سفالین عهد اشکانی عمدتاً دارای نقش هایی بوده اند و انواع ساده و رنگی آنها دارای اهمیت هنری چندانی نمی باشند.

هنر چهره پردازی اشکانیان نیز نوعی شیوه واقع نمایی را اختیار کرده و تضاد با شیوه ی آرمانی یونانیان به ویژه در مسکوکات این دوره مشهود است. به گونه ای که در نقش روی سکه های این دوره حتی به جزئیات ناچیز هم توجه شده است .        

هنر اشکانی ، پرتو افکن تمدن های همجوار خود نیز گشت و بر اقوام بدوی همسایه خود ، تا دشت های روسیه جنوبی و حتی چین تاثیر گذاشت. اشکانیان به نوبه ی خود از هنر این اقوام الهام گرفتند و شیوه ی جواهر سازی رنگارنگ و پر زرق و برق از آن زمان در ایران رایج گشت. در مجموع باید گفت با وجود شاخصه های هنری مزبور به دلیل آنکه سلاطین اشکانی و اطرافیان آنها توجه زیادی به امور هنری نداشتند در مدت طولانی حکومت آنان هنر ایران به پیشرفت قابل ملاحظه ای دست نیافت. آثار برجای مانده نیز نشان می دهد که هنرمندان پارتی چندان در فکر ابداع و نوآوری نبودند و بیشتر به ظواهر امور علاقه نشان می دادند. با این حال هنر پارتی راه خود را به سوی آینده گشود و موفق شد آنچه را که میراث اجدادی و ملی خود محسوب می شد احیا و به قرون بعد رهسپار سازد.

منابع :

1-     هوار، کلمان : ایران و تمدن ایرانی، ترجمه حسن انوشه، تهران، امیرکبیر، 1368.

2-     گیرشمن ، رمان : ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، علمی و فرهنگی، 1363.

3-     راوندی، مرتضی : تاریخ اجتماعی ایران (جلد اول)، تهران، امیر کبیر، 1357.

 


هنر در عهد هخامنشیان

 

 

هنر ایران در عهد هخامنشیان عمدتا بر پایه ی بزرگداشت مقام پادشاهان این سلسله استوار بوده است. هنر این عصر ترکیبی است از هنر اقوام گوناگونی که تابع پارسیان بوده اند و هخامنشیان با بهره گیری مناسب از این هنرهای مختلف و ریختن کلیه جلوه های هنری اقوام و ملل مختلف در یک قالب به هنر خود اعتلا بخشیده اند. علاوه بر بزرگداشت شاهان، اجرای مناسک و آیین زرتشتی نیز از مظاهر اصلی هنر در این دوره است که سبب ایجاد نوعی سمبولیسم هنری در آثار هنری هخامنشیان شده است. از دیگر جلوه های هنری این دوره رواج هنر کنده کاری، حجاری، پیکر تراشی، فلزکاری، کاشی سازی و قالی بافی است . آثار برجا مانده عمق پیشرفت هنرمندان ایرانی را در این رشته های هنری به تصویر می کشند. نقش برجسته های تخت جمشید نیز در زمره ی گنجینه ی هنر دوره هخامنشی به شمار می روند که هر یک مجموعه ای از تصاویر غنی و نقوش دوران هخامنشی را به نمایش می گذارند و علاوه بر آن گویای بسیاری از آداب و رسوم رایج در دربار هخامنشی اند.

در نقش برجسته های تخت جمشید صحنه هایی از مراسم و مناسک رایج در پایتخت شاهان هخامنشی وجود دارد که عموما پیکره ی پادشاه، کانون اصلی هر صحنه است. در این کنده کاری های زیبا که بر دل کوه نقش بسته دسته های آورندگان هدایا، صحنه بار عام پادشاه و دیگر نقوش برجسته ی مربوط به آرامگاه به نمایش گذارده شده است . این کنده کاری کاری ها درعین حال که همگی حکایت از تبحر و مهارت سنگ تراشان دارند هر یک گوشه ای از مراسم و وقایع سیاسی مذهبی آن دوران را به نیز نمایش می گذارند. ویژگی این آثار بیشتر در آن است که نشان می دهد هنرمندان پیکر تراش روزگار هخامنشی به طور کامل در خدمت اجرا و طرح نقوش خود بوده و مجالی برای بروز تمایلات شخصی خود نداشتند و به عبارت دیگر، کاملا مطیع به شمار می رفتند.

آثار فلزکاری نیز در این دوره  ، برجسته و چشمگیر است. اشیاء فلزی هخامنشیان بیشتر از طلا، نقره و برنز ساخته می شده است و از مهمترین آثار مکشوفه ،  ارابه ی زرینی است که چهار اسب در جلوی آن قرار دارد و دو پیکره ی آدمی بر روی نیمکت ارابه نشسته اند. نکته مهم در آثار فلزی این عهد ، استفاده ی زیاد از نقوش و پیکر حیوانی در ساخت ظروف و زیور آلات است. این نقوش را می توان بر روی بشقاب های نقره ای و طلایی به صورت جنگ شیر و گاو و یا دو بزکوهی مشاهده کرد.

یکی از برجسته ترین زیور آلات این دوره دستبندهایی است که انتهای آنها به دو سر شیر ختم می شود و با زیور آلات کوچک و قرص مانندی به شکل سر حیوانات و پرندگان و نقوش هندسی تزئین شده است . این آثار جملگی حاکی از آن است که پارسیان در عهد هخامنشی به ابزارهای زرین و سیمین و مفروغی علاقه داشته و بخشی از هنر خود را در این راه به کار می برده اند.

فرش بافی از دیگر جلوه های بارز هنر ایرانی در زمان هخامنشیان است. این هنر به سبب از بین رفتن اکثر فرش های ایران در عهده باستان چندان مورد مطالعه ی دانشمندان قرار نگرفته بود ولی در اواخر دهه 1950 میلادی با کشف یک فرش 83/1×2 متری که به همراه آثار نفیس دیگر در یخ های سیبری کشف شد جلوه ای دیگر از هنر هخامنشی را در معرض دید بینندگان قرار داد. این فرش در محلی به نام (پازیریک) کشف گردید و بعدها به همین نام معروف شد. نوع بافت و ظرافت و نقش این قالی گویای مهارت و تبحر هنرمندان بافنده هخامنشی و نشانگر سنت دیرپای بافت فرش ایران است که قدمت آن را به دو هزار و پانصد سال و شاید بیشتر بازمی گرداند.

پیکرتراشی ، دیگر جلوه ی هنری دوره هخامنشی است. این شاخه از هنر ایران باستان که به نوعی وارث رموز تزئینی آشور ، بوده امروزه به صورت پیکره های زیبایی ازپادشاهان جانورانی نظیر اسب ، گاو، سگ ، شیر برجای مانده است. سنگ تراشان افراد و جانوران را معمولا به صورت نیم رخ نقش می کردند و در نمایش صحنه ها و اتفاقات تاریخی و سیاسی همواره بر بزرگ جلوه دادن شاهان خود تأکید زیادی داشته اند. در آثار باقیمانده از پیکرتراشی های هخامنشی قدرت تجسم بخشی ، خلاقیت هنری و دقت در انتخاب موضوع به خوبی به چشم می خورد.

در نتیجه گیری کلی می توان گفت هنر ایران در عصر هخامنشی به پیشرفت قابل ملاحظه ای نایل آمده است ، بدین صورت که ایرانیان جلوه های مختلف هنری قدیم مشرق زمین را جذب کرده و از آنها ترکیبی خاص با خصوصیات اصیل ایرانی ساختند. سهم هخامنشیان دراین دوره ترکیب، ظرافت بخشیدن، تناسب دادن و عظمت بخشیدن به شاخه های مختلف هنری بود به گونه ای که آن را به اوج عظمت و شکوه خود رساند.


اولین «تصویر متحرک» جهان در شهر سوخته پیدا شد

۵ هزار سال پیش،یک هنرمند نقاش روی جام سفالین طرحی از یک «بز» را ترسیم کرد

پنج هزار سال پیش در «شهر سوخته»، هنرمند نقاش، روی یک جام سفالین طرحی از یک «بز» را ترسیم کرد. او در نظر داشت که نقش بز را در اطراف دهانه جام تکرار کند، اما وقتی شروع به کار کرد، توانست در 5 حرکت، بزی را طراحی کند که به سمت درختی حرکت کرده و از برگ آن تغذیه می‌کند. این اولین باری بود که در جهان باستان، «تصویر متحرک» پا به عرصه حیات گذاشت.

سفال‌ها در جهان باستان، نقش «بوم» را برای نقاشان و هنرمندان زمان خود ایفا می‌کردند. آنها با نقاشی روی سفال‌های مختلف از اعتقادات و محیط اطراف خود به ویژه طبیعت پیرامون‌شان به عنوان یک سمبل و نماد استفاده می‌کردند.

در سفال‌های «شهر سوخته»، که از متمدن‌ترین و پیشرفته‌ترین تمدن‌های باستانی در پنج هزار سال پیش است، نقش بز و ماهی بیش از هر نقش دیگری دیده می‌شود. بز و ماهی، دو حیوانی هستند که در این منطقه بیش از هر حیوان دیگری از آنان استفاده می‌شد و ساکنان شهر سوخته را به ادامه حیات اجتماعی خود امیدوار می‌کرد.

کشف این سفال با نقاشی متحرک ثبت شده روی آن، در میان سفال‌های این منطقه نیز بی‌مانند بوده است. این نقاشی، حرکت تصاویر را در کوتاه‌ترین زمان ممکن روی جامی که دهانه آن 8 سانتی متر قطر دارد، نشان می‌دهد. در دیگر سفال‌های یافته شده در شهر سوخته نقوش متفاوتی دیده می‌شود که برخی اوقات تکرار شده‌اند، اما حرکتی در آنها دیده نمی‌شود.

. از نگاه باستان‌شناسان این کشف نشان دهنده آن است که مردمان شهر سوخته بسیار باهوش، هنرمند و در زمان خود پیشرو بوده‌اند.

«منصور سجادی»، باستان‌شناس و سرپرست هیأت کاوش در شهر سوخته در این باره به «میراث خبر» گفت: «در کاوش‌های خود روی محوطه باستانی شهر سوخته به نکته بسیار جالبی برخورد کردیم. در جریان کاوش گوری که ظرف سفالین با نقاشی متحرک از آن به دست آمده بود، به اسکلتی برخورده ایم، که به احتمال فراوان تصویرگر همین جام بوده است. روی این جام سفالین نخودی رنگ، تصویر یک بز و یک درخت دیده می‌شود. نقاشی این جام بسیار هنرمندانه دور تا دور آن انجام شده است. تصویرگر این جام، بز را به حرکت  وا داشته و آن را با یک حرکت جهشی به درخت نزدیک کرده است. حرکت در این تصاویر به خوبی مشاهده می‌شود.»

باستان‌شناسان با نزدیک کردن این تصاویر به یکدیگر موفق شدند نمونه‌ای از یک تصویر متحرک را در قالب یک فیلم 20 ثانیه‌ای به دست آورند.

سرپرست تیم کاوش در شهر سوخته درباره کشف اخیر خود گفت: «حرکت بز به سوی درخت و تغذیه او از برگ درختان در 5 حرکت مصور شده است. در این تصاویر نه تنها بز به سمت درخت حرکت می‌کند، بلکه جهش وی و پریدن بز روی برگ درختان کاملا دیده می‌شود.»

به گفته این باستان‌شناس، بز از جمله حیواناتی است که در رسیدن به ارتفاعات تبحر داشته و می‌تواند با یک حرکت جهشی به سمت بالا حرکت کند. هنرمند نقاش شهر سوخته‌ای، با دقت و زبردستی موفق به تصویر کردن جهش این بز شده است.

از این جام برای نوشیدن استفاده می‌شده است. ارتفاع این جام 10 سانتی‌متر است و روی یک پایه استوار شده است.

«سجادی» درباره منحصر به فرد بودن این تصاویر در دنیای باستانی گفت: «تاکنون در دوره‌های پیش از تاریخی چنین تصاویری دیده نشده و ما برای اولین بار به این تصویر در «شهر سوخته» برخورد کرده‌ایم. در بسیاری از ظروف، اشکالی را می‌بینیم که تنها تکرار شده‌اند، اما حرکتی در آنها دیده نمی‌شود. تحقیقات ما نشان داده است که این نقش، قدیمی‌ترین ایده مردمان باستان برای ارایه «تصویر متحرک» و به تعبیر امروزی «انیمیشن» است.»

محوطه باستانی شهر سوخته در هزاره دوم و سوم قبل از میلاد، توسط مهاجرانی که از چهار گوشه به ‌آن مهاجرت کرده‌اند، بنا شده است. این شهر اعجاب‌انگیز، یکی از شهرهای بسیار متمدن و پیشرفته در چند هزار سال پیش بوده است که توجه بسیاری از باستان‌شناسان جهان را به خود جلب کرده است. شهر سوخته در سیستان و بلوچستان امروزی قرار دارد و تاکنون 8 فصل کاوش و حفاری مداوم در آن انجام شده است.

به نقل از خبرگزاری میراث خبر

 

 هنر نزد ایرانیان است و بس                شیر ژیان را ندهند به کس